اخبار و رویدادها
گزارش نشست علمی - کارشناسی "روابط آمریکا و روسیه در دوره ترامپ "
گزارش نشست علمی - کارشناسی "روابط آمریکا و روسیه در دوره ترامپ "
نشست علمی کارشناسی
انجمن ایرانی مطالعات منطقهای
(کارگروه مطالعات آمریکای شمالی)
و
گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران
17 تیر 1399
وبینار با حضور
دکتر سیروس فیضی
استادیار گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران
گزارش کامل
انجمن ایرانی مطالعات منطقهای نشست علمی- کارشناسی با عنوان "روابط آمریکا و روسیه در دوره ترامپ" را با همکاری گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران، در روز سهشنبه 17 تیر ۱۳۹۹ با حضور آقای دکتر سیروس فیضی استادیار گروه مطالعات منطقه ای دانشگاه تهران به صورت وبینار برگزار کرد.
در ابتدای نشست خانم دکتر الهه کولایی رییس محترم هیئت مدیره انجمن ایرانی مطالعات منطقه ای با اشاره به فراز و فرودهای روابط آمریکا و روسیه و مولفههای اثرگذار بر این رابطه از آقای دکتر فیضی دعوت کردند به طرح نقطه نظرهای خود بپردازند.
آقای دکتر فیضی در ابتدای صحبتهای خود گفتند: «بدون وجود یک خطر مهم که بتواند متحدان آمریکا را دور هم جمع کند آمریکا امکان رهبری جهان را ندارد. در زمان جنگ جهانی نخست، آمریکا با آلمان وارد رقابت شد که بتواند در جایگاه جایگزین قدرت بریتانیا قرار گیرد. این دو کشور رقابتی جدی داشتند و از سوی دیگر نیز انگلستان نمیتوانست از پس هزینهها بربیاید و قدرتی رو به افول بود. پس از جنگ جهانی نخست، رکود بزرگی پیش آمد باعث شد آمریکا سرگرم مسائل داخلی خود شود. اما از 1933 همزمان با بهبود شرایط آمریکا و به تدریج روی کار آمدن نازیها در آلمان، دو کشور وارد سطح جدیدی از رقابت شدند. آمریکاییها در جنگ جهانی دوم دوباره وارد صحنه شدند و با اینکه نازیها مایل به گفتگو با این کشور بودند، آلمان را شکست داد. نکته مهم این است که آمریکا راهبرد خود را در سراسر این تحولات به گونه ای پیش بردند که انگلستان و روسیه به خوبی ضعیف شوند. هدف آمریکاییها این بود که تلفات در نبرد با آلمان باید از طرف این کشورها باشد. سرانجام بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا به عنوان ابرقدرت جدید متولد شد و اجازه داد شوروی به عنوان یک قطب در جهان دو قطبی، جایگاه خود را بیابد. آمریکاییها به این دلیل شوروی را برای این نقش انتخاب کردند که میدانستند روسها روحیه توسعه گرایی تهاجمی ندارند، نوآوری و پیشرفت ندارند، اهل همکاری و گفتگوهای عمل گرایانه هستند و شوروی نیز در زمینههای مختلف همیشه اهل همکاری با آمریکا بوده است. به علاوه روسیه انسجام داخلی زیادی نداشت در حالی که آلمان، انگلستان و ژاپن دارای مشکلات داخلی بسیاری بودند. به علاوه کمونیسم درد بزرگی بود که آمریکا میتوانست روی آن کار کند».
ایشان برای روشن کردن این نکته که «آمریکا شوروی را به عنوان یک رقیب برای دوران پس از جنگ جهانی برگزید» گفتند: «برای نمونه آمریکا در قالب بحث مک کارتیسم روی این ایده کار کرد. شوروی به عنوان یکی از قطبهای جهان دو قطبی انتخاب شد و ما در این زمینه دو ادبیات داریم. نخست مباحث مربوط به کنفرانس یالتا که بسیاری از متفکران چپ روی آن کار میکردند و دوم ادبیاتی که بعد از فروپاشی شوروی منتشر شد و کسانی مانند هانتینگتون این ادبیات را درزمینه فروپاشی شوروی را مطرح کردند. در سیاست خارجی آمریکا مباحث مربوط به انتخاب دشمن مهم است».
ایشان در ادامه افزودند: «در دوره یلتسین و همکارانش، این گروه بر این باور بودند که کشورشان میتواند مانند آلمان به رشد و توسعه برسد. روسها از سال 2000 که ملی گرایانی چون پوتین روی کار آمدند به این باور رسیدند که بخشی از غرب نیستند و باید به سمت زنده کردن روسیه با ویژگیهای ملی حرکت کرد. در این دوره برخی متفکران آمریکایی، جایگزینی اسلام سیاسی، فاشیم جدید یا حتی چین را به عنوان دشمن جدید مطرح کردند».
آقای دکتر فیضی گفتند: «دولت کلینتون بر توسعه زیرساختهای سیاسی-اقتصادی در روسیه تاکید کرد تا وضعیت اقتصادی مبتنی بر فساد در روسیه اصلاح شود و سپس بتوان به روسیه کمک و این کشور را جذب کرد. این احتیاط آمریکایی ها، روسها را ناامید کرد. در دوره جورج بوش مسالهی مبارزه با تروریسم مطرح شد. دولت بوش همکاریها و رویاروییهای پرشماری با روسیه داشت. مجموعه ای از انقلابهای رنگی را به راه انداخت و با بحث گسترش سپر دفاع موشکی فشار زیادی به این کشور آورد. در پایان این دوره با توجه به بحرانهای اقتصادی و مشکلات مختلفی که در آمریکا به وجود آمده بود، این کشور حضور خود را در کشورهای نواستقلال مورد تجدید ارزیابی قرار داد. در دوره اوباما بحث «ری سِت» و به صفر رساندن همه تنشها بین دو کشور مطرح شد. آمریکاییها اعلام کردند همکاری هایی را با روسیه خواهند داشت. روسها تقاضا میکردند که جایگاه کشورشان به ویژه در خارج نزدیک مورد توجه و احترام آمریکا باشد. روسیه مایل بود غرب به جای گسترش سپر موشکی و ناتو، روسیه را در ترتیبات خود بپذیرد».
ایشان در تبیین تحولات دوره اوباما گفتند: «ما دراین دوره بحث ریچارد اسنودن را داشتیم که به روسیه فرار کرد و اطلاعات بسیار مهم و سری آمریکا را در این کشور افشا کرد. مباحثی که با بحث اسنودن و استفاده روسها از این مساله پیش آمد، منجر به روی کار آمدن ترامپ شد. در پاسخ، آمریکا سیاست «ری سِت» را کنار گذاشت و اقداماتی در سوریه، لیبی و ... انجام داد که واکنش روسیه به این اقدامات، اشغال کریمه بود. بنابراین از این برهه، روابط دو طرف دوباره تیره شد. آمریکاییها در بحران کریمه روسها را تحریم کردند و مجموعه ای از تنبیههای اقتصادی را برای این کشور در نظر گرفتند».
آقای دکتر فیضی گفتند: «در دولت ترامپ، موضوعهای مختلفی در رابطه با روسیه پیش آمد. مقامهای این کشور فشار زیادی روی ترامپ گذاشتند که روابط با این کشور را عادی نکند. سیاستی که ترامپ در برابر روسیه اجرا کرد مفهوم منسجمی -مانند سیاست ری سِت- ندارد اما شاید بتوان آن را نوعی «چالش نرم» دانست. بسیاری از متنها و ادبیات عمده از سوی جمهوری خواهان نشان میدهد که روسیه نباید از میان نقش آفرینان بزرگ سیاست جهانی حذف شود. روسیه باید باشد و به نقش آفرینی در برابر آمریکا بپردازد. بنابراین شاید بتوان برنامه ترامپ در برابر روسیه را «چالش نرم» توصیف کرد. از سوی دیگر ترامپ روی خطر چین تمرکز زیادی کرد و این باعث شد روسیه در سیاست خارجی آمریکا کم رنگ شود. به مرور بخشی از روابط تجاری روسیه با آمریکا زنده شد و اکنون به نظر میرسد دولت رامپ تحریمها را به طور جدی دنبال نمیکند. در بحث سپر دفاع موشکی نیز ترامپ کوتاهی هایی داشته و برخی پیمانها را نیز کنار گذاشته است. در مسایل مختلف خاورمیانه مانند عراق، روسیه، لیبی و یمن نیز به نظر میرسد روسیه اجازه و فرصت یافته که نقش آفرینی داشته باشد. در سوریه و لیبی به این کشور اجازه داده شد موقعیتهای مهمی را در اختیار بگیرد. این رویکرد ترامپ در مورد روسیه، در افغانستان و یمن نیز قابل شناسایی است. در حوزه روابط میان روسیه و اروپا، فشارهای اروپا به روسیه چندان مورد توجه و تعهد ترامپ قرار نگرفته است. این اتحادیه به دنبال فشار بر روسیه است اما هماهنگی خاصی در این زمینه بین آمریکا و اروپا دیده نمیشود. دولت ترامپ همه گونه همکاری با روسها داشته است و این دوره، دوره پایدار، یکنواخت و مطلوبی برای روسها بوده است. در این دوره روسیه توانست نفوذ خوبی را در موضوعهای مختلف به دست بیاورد».
در ادامه نشست، خانم دکتر کولایی گفتند: «پس از فروپاشی کمونیسم، انتظار روسها از پذیرفته شدن به عنوان بازیگری برابر در بازیهای جهانی برآورده نشد زیرا توازن قدرتی بین طرفها دیگر وجود نداشت. فرایند بدبینی در تمام این سالها با فراز و نشیب ادامه پیدا کرده است. اکنون به نظر میرسد به قدرت رسیدن ترامپ، فرصت هایی برای روسیه به وجود آورده است. همکاری هایی دو کشور -برای نمونه در رابطه با ایران- نشان میدهد این دو کشور با محور قرار دادن منافع ملی خود، به تنظیم روابط در حوزههای مختلف میپردازند».
در پایان نشست، پرسش و پاسخ و نکتههای تکمیلی مطرح شد.
پرسش: جناب آقای دکتر فیضی؛ از فرمایش شما این گونه استنباط میشود که پس از جنگ جهانی دوم، روسیه به عنوان یکی از قطبهای جهانی دو قطبی به طور آگاهانه یا با برنامه انتخاب شد. آیا قرینه هایی برای این موضوع وجود دارد؟ تا چه میزان جایگاه روسیه و شکل گیری جهانی دو قطبی برون زا و تا چه میزان درون زا بود؟
آقای دکتر فیضی: «برای بررسی این موضوع باید ادبیاتی که در آمریکا در زمینه سیاست خارجی وجود دارد را کند و کاو کرد. مدرکی که این مساله را نشان دهد وجود ندارد اما رویدادها و قرینههای بسیاری وجود دارد که این گمانه را تقویت میکند. آمریکاییها از آلمانها بسیار هراس داشتند. آمریکاییها از روی تجربه ای که داشتند، تصور میکردند کشور روسیه، تهاجمی و توسعه طلب نیست. منافع این دو کشور چندان تقابلی با هم ندارد. یکی از سیاستهای آمریکا، راهبرد این کشور در جنگ هایی بود که در جن جهانی رخ میداد. همچنین روابط آمریکا و بریتانیا نیز باید مورد ارزیابی قرار گیرد. آمریکاییها در هیچ یک از رویدادهای قرن بیستم اجازه نداد سیاستهای انگلیسیها به نتیجه برسد. بنابراین یکی از مکانیزمهای جایگزین کردن قدرت دست دوم روسیه به جای قدرتهای اروپایی به عنوان دشمن آمریکا میتواند جنگ جهانی دوم و روند تحولات آن باشد. به علاوه، متون موجود نشان میدهد سیاست خارجی آمریکا مدیون تحولاتی است که در اوایل جنگ سرد رخ داد. اتفاقاتی که در این برهه رخ داد بنیاد سیاست خارجی آمریکا را گذاشت. در پایان یک نکته را مطرح میکنم. روسها وارد قمار خطرناکی شده اند و اثر نتیجه انتخابات آمریکا بر روابط دو طرف بسیار تاثیرگذار شده است. در ایران نیز زمانی محمدرضا شاه روی انتخابات آمریکا سرمایه گذاری زیادی کرد و سرانجام کارتر انتخاب شد».
خانم دکتر کولایی در پایان گفتند: «تلکس معروف 7000 کلمه ای، اساس شناخت آمریکا را از روسها نشان میدهد و بر این مبنا پی ریزی سیاست آمریکا در برابر روسها شکل گرفته است. در پایان انجمن علمی مطالعات منطقه ای از استادان، دانشجویان و علاقمندان دعوت میکند که سایت انجمن را ملاحظه و در آن عضو شوند».
پایان
انجمن ایرانی مطالعات منطقهای
آدرس: تهران، خیابان انقلاب، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران.
تلفن: 02166419804
نمابر: 02166419704-021669539960
پست الکترونیک:
info@irsa.org.ir
تارنما:
irsa.org.ir
Iranian Regional Studies Association
Address: Faculty of Law and Political Science, University of Tehran, Enghelab Ave, Tehran, Iran.
Website: irsa.org.ir
Email: info@irsa.org.ir
Tel No: +982166419704