اخبار و رویدادها
گزارشی از نشست تخصصی " یک صد سال پس از انقلاب اکتبر "
گزارشی از نشست تخصصی " یک صد سال پس از انقلاب اکتبر "
گزارش نشست یکصد سال پس از انقلاب اکتبر
هفتادو پنجمین نشست تخصصی «مرکز مطالعات اوراسیای مرکزی» با عنوان «یک صد سال پس از انقلاب اکتبر» در 14 آذر 1396 با حضور آقای کاوه بیات، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، خانم دکتر الهه کولایی، استاد گروه مطالعات منطقهای و مدیر مرکز مطالعات اوراسیای مرکزی و آقای دکتر فاروق خارابی، استاد بازنشسته دانشگاه گیلان و بنیانگذار دانشکدهی علوم اجتماعی این دانشگاه برگزار شد. دکتر کولایی در ابتدای این نشست با اشاره به انقلاب 1917 روسیه و تحولات پس از آن گفتند: «در این سال انقلابی شکل گرفت که با طرح ایدهی آزادی مردم ستمدیدهی سراسر جهان از هرگونه استثمار و بهرهکشی و پایان دادن به نظام سلطهی برآمده از سرمایهداری، نوید برقراری الگویی متفاوت برای جامعهی بشری را به آزادیخواهان جهان داد. واکاوی این رخداد که جهان را دچار تحولی عظیم کرد و دگرگونیهای گستردهای را در سطوح مختلف پدید آورد، امروز پس از یک قرن، تجربههای ارزشمندی را در اختیار همه کشورهای جهان، بهویژه کشورهای در حال توسعه جهان میگذارد». ایشان در ادامه از دکتر خارابی و آقای بیات دعوت کردند تا دیدگاههای خود را در این زمینه ارائه کنند.
آقای دکتر خارابی با تاکید بر اینکه آنچه را در اکتبر رخ داد، نمیتوان انقلاب نامید، گفتند: «بلشویکها در انقلاب نقش قابلتوجهی نداشتند. با این حال پیروزی انقلاب و رسیدن بلشویکها به قدرت از رخدادهای بزرگ تاریخ بود که پیامد های شگرفی داشت. این ایده که مخالفان بلشویکها مرتجع و مخالف انقلاب هستند درست نبود. بسیاری از سوسیالیستها و انقلابیون راستین با این موضوع مخالفت میکردند، چون بر این باور بودند که وقتی در کشور عقب ماندهای مانند روسیه قدرت در دست گرفته شود، ترور و دیکتاتوری اعمال می شود. از این رو وضعیت ناهنجاری ایجاد میشود. اما لنین بر نظریه امپریالیسم متکی بود و باور داشت اگر حلقهی ضعیف زنجیره در روسیه بشکند، در فرانسه و آلمان و دیگر کشورهای اروپایی نیز انقلاب خواهد شد. انقلاب روسیه در عمل به راه دیگری رفت و از ایدهآلها فاصله گرفت و بیشترِ اعضای کمیتهی مرکزی انقلاب نیز اعدام شدند».
در ادامهی نشست آقای بیات بازتاب انقلاب روسیه در ایران را محور بحث خود قرار دادند و گفتند: «ایران در آستانهی انقلاب روسیه در لحظات پایانی استقلال خود به سر می برد. قرارداد 1907 ایران را به دو حوزهی نفوذ تقسیم کرده بود و این فرایند در 1915 تقریبا کامل شد. فرایندی که با استقرار نیروهای روسی آغاز شده بود، ایران را در آستانهی تبدیل به یک بخش زیرنظر روسیه قرار داده بود. ندایی که در این انقلاب از روسیه برخاست، فرصتی را در اختیار ایران قرار داد. شعارهای جدید در ایران بازتاب زیادی داشت. در سال 1920 با پیروزی بلشویسم، با نزدیک شدن آنها به ایران روبرو هستیم. از اینجا ارتباط مستقیم ایران با بلشویسم آغاز شد. به تدریج چهرهی روشنتری از بلشویسم پدید آمد. مشخص شد نگاهی نیز به انقلاب شرق وجود دارد. به مرور بحث صدور انقلاب پیش آمد. ایران در سه جهت در آذربایجان، انزلی و خراسان شاهد تحرکات انقلابی بود. در آذربایجان مخالفتها و مقاومتهایی در برابر بلشویکها پدید آمد. در انزلی به دلیل نهضت جنگل تحرکاتی وجود داشت و در خراسان نیز افرادی تجهیز شدند که با درایت قوام السلطنه سرکوب شد.
خانم دکتر کولایی در پایان نشست گفتند: «تعارضی که در ساختار نظام سیاسی اتحاد شوروی ایجاد شد تا دوره گورباچف ادامه داشت. رزیم جدید از یک سو وظایف یک دولت انقلابی را بر عهده گرفت. از سوی دیگر وظایف یک دولت ملی در تناقض با آن قرار گرفت. رفتار لنین در مورد جنبش جنگل نمادی از این تناقض بود. مذاکره با بریتانیا برای عادیسازی روابط با جهان، با توصیه به میرزاکوچکخان جنگلی برای پایان دادن به تحرکهای انقلابی همراه شد. البته توجیه های نظری هم وجود داشت... در این نظام که برای نابودی نظام سرمایهداری عزم خود را جزم کرده بود، همهی منابع توسعه در اختیار بخش نظامی و وظیفه دفاع از نخستین خاستگاه انقلاب سوسیالیستی قرار گرفت. سپس به نمایش گذاشتن یک الگوی موفق سوسیالیستی هدف قرار گرفته شد.. رویکردی که به بیان خروشچف با حاکم کردن "دروغ ساختاری" بر اتحاد شوروی ایجاد شد». ایشان در پاسخ به تمایل برخی از حاضران در تمرکز بر انقلاب اکتبر و پیامدهای آن، ابراز امیدواری کردند نشستهای دیگری نیز برای روشنتر کردن ابعاد گوناگون این رخداد بزرگ قرن بیستم برگزار شود.